فرهنگ لغت شهری له کامپیوتر
چنین: +86-21-58386256 +86-21-58386258 [email protected] No.416 ياني الطريق جنوب جينكياو منطقة شنغهاي، الصين
چنین: +86-21-58386256 +86-21-58386258 [email protected] No.416 ياني الطريق جنوب جينكياو منطقة شنغهاي، الصين
معنی خرد - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
خرد باید از مرد فرهنگ و هنگ نه پوشیدن جامه و بوی و رنگ. اسدی. خرد بیخ او بود و دانش تنه بدو اندرون راستی را بنه. ؟ (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی). خرد شاه را بهترین افسر است هش و دانشش نیکتر لشکر است.
لغت نامه ها ... سخت کار کردن، اسیاب کردن، تیز کردن، اذیت کردن، کوبیدن، کوچک کردن، خرد ساختن، له کردن، ورشکست شدن، درهم شکستن، شکست دادن، بشدت زدن، درهم کوبیدن، کم شدن، خرد شدن، تخفیف دادن ...
در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... - خرد کردن سبزی یا گوشت یا قند ؛ بقطعات ریز بریدن آن. - خرد کردن هیزم ؛ بقطعات کوچک شکستن آن. - سبزی خرد کردن برای کسی ؛ چاپلوسی کردن برای او.
معنی خرده - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه کتابی است که در آن معانی واژه های یک زبان معین با توضیحات مربوط به ریشه شان، تلفظ شان، یا اطلاعات دیگر مربوط به آنها به ترتیب حروف الفبای همان زبان گردآوری می ...
معنی واژهٔ خرد کردن در لغتنامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب 0 یک واژه بنویسید جستوجو در همهٔ واژهنامهها
گروه شبکههای اجتماعی: خرده فرهنگ و ضدفرهنگ، دو اصطلاح در جامعهشناسی معاصر است که نباید با یکدیگر خلط شوند. در اینجا تبیین و توضیح این واژگان لازم است تا معلوم شود کدام جریان، خردهفرهنگ یا ضدفرهنگ است.
فَرهَنگ یک مفهوم گسترده شامل باورها، ارزشها، و رفتارها است که مطابق ارزشهای اجتماعی و هنجارهای موجود در جوامع بشری مطرح شدهاست. فرهنگ همچنین شامل مجموعهای از دانشها ، باورها ...
در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... خرد کردن. - خورد کردن خرمن ؛ درهم کوفتن ساقه و سنبله و جدا کردن کاه از دانه. این عمل آن است که دانه ها را بواسطه جنجل از سنبل اخراج نموده کاه را بطرفی ...
جستوجوی «خرد» در لغتنامههای دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه. 25 فرهنگ. ... صداي خرد کردن يا خرد شدن چيزي زير دندان يا زير ...
این فرهنگ لغت دایره المعارف منحصر به فرد، چند زبانه، در دو جلد، اصطلاحاتی را که بطور منظم در منظر و برنامهریزی شهری و همچنین حفاظت از محیط زیست استفاده میشود، پوشش میدهد.
غلالة. (دهار). اصدة. (از منتهی الارب ). جستوجوی «خرد» در لغتنامههای دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
معنی خرد کردن در دهخدا, معنی خرد کردن در فرهنگ معین, خرد کردن در حل جدول, مترادف و متضاد خرد کردن.
پارسیانجمن: «فرهنگِ ریشهی لغاتِ فارسی، با نمودارِ مشتقات» گردآوریِ دکتر علی نورائی است. او با پژوهش در ریشههای واژههای فارسی و جستوجوی کهنترین دیسههای شناختهشدهی آنها در بنخانهای(منابع) گوناگون، داده ...
لغت نامه دهخدا. خرد کردن. [خ ُ ک َ دَ] (مص مرکب) بقسمتهای ریزه ریزه شکستن. به اجزاء کوچک شکستن. شکستن بقطعات خرد. بقطعات کوچک بریدن. (یادداشت بخط مؤلف).
تهیه کردن بلغور. پله کردن . پله کوب کردن . جَرش . کبیده کردن . نیم کوب کردن . خرد کردن نه به حدّ آرد دانه های پخته ٔ گندم و جو و مانند آن را. پختن و پوست گرفتن و دونیم کردن گندم و جو و مانند آن .
نحوه افزودن کلمات به فرهنگ لغت مایکروسافت ورد سفارشی. پس از ایجاد فایل برای فرهنگ لغت سفارشی خود، مرحله بعدی افزودن کلمات به آن است. در اینجا نحوه انجام این کار آمده است. مرحله 1: روی دکمه Start ...
در این مطلب قصد داریم 4 سرویس فرهنگ لغت فارسی برتر را به شما معرفی کنیم که در زمینهی یافتن معنای لغات، مترادف و... به شما کمک میکنند.
شبکه مترجمین: بزرگترین سایت ترجمه تخصصی آنلاین کشور. فرهنگ لغت آنلاین، دهخدا، معین، عمید، دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی.
خرد کردن - معنی در دیکشنری آبادیس. مترادف خرد کردن: ریزریز کردن، شکستن، له کردن، درهم شکستن، نابود کردن، تبدیل کردن. معنی انگلیسی: break, chip, chop, crush, devastate, grind, sliver, smash, pound, quell, to break …
لغت نامه دهخدا. لغتنامه دهخدا. لغت نامه بزرگ دهخدا شامل شرح و معنی واژگان آثار ادبی و تاریخی زبان فارسی است. این لغت نامه، بزرگ ترین و مهم ترین اثر دهخدا است، که بیش از ۴۰ سال از عمر او، صرف آن شد.
دیکشنری. دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل ...
خرد کردن. پخش صوت. معنی 1 - از هم پاشیدن ، ریزریز کردن . 2 - کشتن ، نابود کردن . مترادف 1- ريزريز كردن، شكستن، له كردن 2- درهمشكستن، نابود كردن 3- تبديل كردن.
خورد کردن . [ خوَرْدْ / خُرْدْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه کردن . (ناظم الاطباء). خرد کردن . - خورد کردن خرمن ؛ درهم کوفتن ساقه و سنبله و جدا کردن کاه از دانه . این عمل آن است که دانه ها را بواسطه ٔ جنجل از سنبل اخراج نموده کاه را ...
"طی پژوهشی که چند سال پیش در فرهنگستان زبان و ادب فارسی در زمینه مطبوعات انجام دادیم، به این نتیجه رسیدیم که روزنامههای ما فقط با ۷۰۰ لغت تمام مطالب علمی، ادبی، هنری، داستانی و غیرداستانی خود را بیان میکنند.
منبع لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی عمید ... خرد در فارسی یعنی کوچک و خرد کردن کوچک کردن است ... این جمله، بهمن آباد و مزینان دو شهر کوچک هستند که تا فاصله ی دوری شهری پیرامون آنها نیست.
واژهنامه، فرهنگ، (دیکسیونر به فرانسوی) یا ( دیکشِنِری به انگلیسی) یا گاهی لغتنامه یا فرهنگ لغت یا فرهنگ واژگان، کتابی است که در آن معانی واژههای یک، دو، یا چند زبان همراه با توضیحات مربوط ...
بردریدن . خرد کردن . شکستن . گسستن . (یادداشت مؤلف ) : غل و بند بر هم شکستم همه دوان آمدم پیش شاه رمه . فردوسی . - به هم درشکستن ؛ خرد کردن . در هم کوبیدن . در هم شکستن : بزد بر سر دیو چون پیل مست
دقیق (ناظم الاطباء) چون «خرد گرفتن » در اصطلاح خیاطان . خرد. [ خ ُ ] (ص ) کوچک که در مقابل بزرگ است . (از برهان قاطع). ضد بزرگ . (از غیاث اللغات ) (از انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ). صغیر.